روحم را کشتم...

 درد داشت.. 

 آنقدر  ، که تمام شب را

 از شدت درد

پیچیدم و پیچیدم 

و نمی دانم چه بود..؟

 که بالشم را خیس کرد.. 

میروم.. 

میروم.. 

یک روز.. 

بی خبر.. 

روحم درد میکند.. 

روحم درد میکند.. 

روحم را کشتم.. 

روحم درد میکند.. 

...

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد